یکی از اولین متفکران اقتصادی در جهان، هزیود (Hesiod) شاعر و کشاورز یونانی در قرن ۸ قبل از میلاد است که جمله ای در تعریف اقتصاد دارد مبنی بر این نکته که برای غلبه بر کمبود کار، محصولات و…بایستی زمان مشخصی اختصاص داده شود. اما آنچه را که امروز ما به عنوان اقتصاد مدرن غربی […]

یکی از اولین متفکران اقتصادی در جهان، هزیود (Hesiod) شاعر و کشاورز یونانی در قرن ۸ قبل از میلاد است که جمله ای در تعریف اقتصاد دارد مبنی بر این نکته که برای غلبه بر کمبود کار، محصولات و…بایستی زمان مشخصی اختصاص داده شود. اما آنچه را که امروز ما به عنوان اقتصاد مدرن غربی می شناسیم را عموماً به انتشار کتاب آدام اسمیت، فیلسوف اسکاتلندی در سال ۱۷۷۶ و تحقیقی در مورد ماهیت و علل ثروت ملل، نسبت می دهند.

اصل (و مشکل) تعریف اقتصاد این است که انسان خواسته های نامحدودی دارد و دنیایی از امکانات محدود را اشغال می کند؛ به همین دلیل، مفاهیم بهره وری از نظر اقتصاددانان بسیار مهم است. آن ها استدلال می کنند که افزایش بهره وری و استفاده کارآمدتر از منابع می تواند منجر به استاندارد زندگی بالاتر شود.

علی رغم این دیدگاه، اقتصاد به طور شگفت انگیزی به عنوان «علم ناامید کننده» شناخته میشود، اصطلاحی که توسط مورخ اسکاتلندی توماس کارلایل (Thomas Carlyle) در سال ۱۸۴۹ ابداع شد. توماس کارلایل از این اصطلاح برای انتقاد از دیدگاههای لیبرال در مورد نژاد و برابری اجتماعی اقتصاددانان معاصر مانند جان استوارت میل استفاده می کرد. اکثر مفسران بر این باورند که کارلایل در واقع پیش بینی های غم انگیز توماس رابرت مالتوس را توصیف می کند که رشد جمعیت همیشه از عرضه غذا پیشی می گیرد.

  • نویسنده : سمیه صالحی